مامان
دوشنبه 98/11/07
سلام مامان….
سلام مادر حسنین…..
سلام مادر زینب……..
سلام مظلوم عالم…….
سلام خانم …………..
مامان امروز از باب دلتنگی میخوام باهات حرف بزنم..
مامان این شبا شبای شهادت شمان و دل ما هم ….پر .. پر ..پر.. پر.. پر…
مامان بدجوری هوایت ب سرم میزند….
بدجور قلبم بی قرارت شده…..
مامان …
مامان من ی زنم یک زنی مث همه ی زنهای مظلوم های دگر…
مامان حتما تو فکری ک چرا مظلوم…
مامان اینجا هممون مظلومیم ….
ما خانما../ نه من از طرف خودم میگم….
مامان اینجا هوا داغونه…
ماما هوای دلمو میگم…
خیلی حس تاریکی داره….
مامان تاج سرم…..حس میکنم بعضی وقتا کم میارم از فکرهای جورواجور…
مامانم شما میشنوی نه…
میبینی درسته….
مامانم دلم هواتو کرده و وجودت رو میطلبه….
میخواد ک براش مادری کنی و نوازش کنی…
مامان موهای سر من محتاج نوازش تو هستند…
مامان من محتاج نصیحت های توام…
دلمو شکستن … منو ب بیراهه کشیدند…. مامان قلبم ترک… ترک خورده..
مامان طاقت دوری دیگه ندارم…
مامان من حتی بلد نیستم چجوری رفتار کنم…
مامان ..مامان.. میخوامت..
میخوام باشی…
میخوام دعام کنی…
میخوام نوازشم کنی…
میخوام ک نزاری کسی ب بچتت بگه بالای چشت ابروست…
مامان دلتنگم…
دلتنگتم…
و دلتنگتم…
دعا برای فرزندان
یکشنبه 98/11/06
دعاى براى فرزندان و نوادگان
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ صافات آیه ۱۰۰
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش
رَبِّ إِنَّ ابُنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ هود آیه ۴۵
پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برترى
رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ ابراهیم آیه ۳۵
پروردگارا! این شهر ( مکه) را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ بقره آیه ۱۲۸
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند
رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَهَ
فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ابراهیم آیه ۳۷
پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بىآب و علفى، در کنار خانهاى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزى ده؛ شاید آنان شکر تو را بجاى آورند
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَهِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء ابراهیم آیه ۴۰
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذیر
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ
أَنتَ العَزِیزُ الحَکِیمُ بقره آیه ۱۲۹
پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار، قادرى)
رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء آل عمران آیه ۳۸
خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهاى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مىشنوى
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا فرقان آیه ۷۴
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرارده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان
رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا // وَإِنِّی خِفْتُ
الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا // یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ
آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا مریم آیات ۴ - ۶
پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیرى تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبودهام! // و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینى به من ببخش… // که وارث من و دودمان یعقوب باشد؛ و او را مورد رضایتت قرار ده
رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ انبیاء آیه ۸۹
پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا کن)؛ و تو بهترین وارثانى
وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی احقاف آیه ۱۵
و فرزندان مرا صالح گردان
معنویت حیاتی
یکشنبه 98/11/06
رمعنویت اصیل متصل به وحی میگوید که ظرفیتهای انسانی باید به فعلیت برسد تا انسانیت و اسلامیت در بهترین شرایط جلوهگری کند و باعث شود که انسان با پرهیزکاری و تقوی در صلح و آرامش، عشق به حقیقت را تجربه کند و از خشونت چه با خود و چه با محیط پیرامونش پرهیز کند. «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».[۸] معنویت اصیل متصل به وحی، هنر زندگی متعالی را تحت تعلیمات خود آموزش میدهد. بهطوری که فرد پس از تجربه عمل بر طبق دستورات آن، به تکیهگاهی قدرتمند اتکا خواهد کرد و هرآنچه را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز میپسندد؛ زیرا این را باید دانست که هدف اصلی از نزول اسلام رسیدن به کمال است و دستورالعمل جاودانهشدن را همان ابتدا با نفخهای از خود «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[۹] بهوجود بشر هدیه میکند اما بشر برای رسیدن به اکسیر جاودانهشدن و رسیدن به حیات طیبه که همان معنویت متصل وحیانی است باید از خود بگذرد و با تزکیه و تهذیب نفس، خود را از قیود «اینجهانی» در عین اینکه در جهان زندگی میکند، برهاند که در اینصورت، هماهنگی موجود بین حقیقت و فعل انسانی و تفکر فرد مسلمان آوازی خوش را در محیط زندگی او میپراکند. اگر معنویت راهی است برای رسیدن بهخدا و تقرب به او، جز با عملکردن به دستورات خداوند ممکن نخواهد بود. «قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیم».[۱۰]
انسانیکه در جستوجوی معنویت است هرگز با خدا معامله مادی نمیکند. او برحسب محبت و عشقی که نسبت بهخدا دارد خود را وقف خدمت به او میکند. از اینرو، انگیزه و هدف او در ناهمواریها و ابتلائات زندگی کم رنگ نخواهد شد. نتیجه این نگاه «حیات طیبه» خواهد بود و طبق آیه قرآن «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»؛ هرکس، از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد.[۱۱]معنویت اصیل متصل به وحی میگوید که ظرفیتهای انسانی باید به فعلیت برسد تا انسانیت و اسلامیت در بهترین شرایط جلوهگری کند و باعث شود که انسان با پرهیزکاری و تقوی در صلح و آرامش، عشق به حقیقت را تجربه کند و از خشونت چه با خود و چه با محیط پیرامونش پرهیز کند. «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».[۸] معنویت اصیل متصل به وحی، هنر زندگی متعالی را تحت تعلیمات
خود آموزش میدهد. بهطوری که فرد پس از تجربه عمل بر طبق دستورات آن، به تکیهگاهی قدرتمند اتکا خواهد کرد و هرآنچه را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز میپسندد؛ زیرا این را باید دانست که هدف اصلی از نزول اسلام رسیدن به کمال است و دستورالعمل جاودانهشدن را همان ابتدا با نفخهای از خود «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[۹] بهوجود بشر هدیه میکند اما بشر برای رسیدن به اکسیر جاودانهشدن و رسیدن به حیات طیبه که همان معنویت متصل وحیانی است باید از خود بگذرد و با تزکیه و تهذیب نفس، خود را از قیود «اینجهانی» در عین اینکه در جهان زندگی میکند، برهاند که در اینصورت، هماهنگی موجود بین حقیقت و فعل انسانی و تفکر فرد مسلمان آوازی خوش را در محیط زندگی او میپراکند. اگر معنویت راهی است برای رسیدن بهخدا و تقرب به او، جز با عملکردن به دستورات خداوند ممکن نخواهد بود. «قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیم».[۱۰]
انسانیکه در جستوجوی معنویت است هرگز با خدا معامله مادی نمیکند. او برحسب محبت و عشقی که نسبت بهخدا دارد خود را وقف خدمت به او میکند. از اینرو، انگیزه و هدف او در ناهمواریها و ابتلائات زندگی کم رنگ نخواهد شد. نتیجه این نگاه «حیات طیبه» خواهد بود و طبق آیه قرآن «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»؛ هرکس، از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد.[۱۱]
معنویت
یکشنبه 98/11/06
معنویت از منظر قرآن کریم، چنان با جان و هستی آدمی آمیخته است که غفلت از آن، گویی با خدافراموشی گره خورده و نکته اینجا است که انسان با نسیان حق خود را از یاد برده و از دست میدهد. هدف از معنویت اسلامی و خدامحور دستیابی به نیروهای خارقالعاده و تنها وضعیتهای مطلوب روانی نیست، بلکه حقیقتی متعالی و فراتر از تمام نمودهای هستی را ارائه میدهد و به همه هستی معنایی خاص میبخشد. باور بهوجود حقیقی که دارای خیر مطلق و کمال نامحدود و سرچشمه بیپایان رحمت و زیبایی و بینیازی است، به هستی و حیات، شکوه و معنا میبخشد.
ویژگی معنویت اسلامی انسانباوری است. معنویت اسلامی انسان را شایسته و سزاوار رسیدن به قرب الهی میداند و او را بیواسطه در رابطه با خداوند، دارای استعداد خلافت الهی و تجلی اسماء و صفات الهی معرفی میکند. بههمین جهت، راه بهسوی خدا برای او بسیار نزدیک است. «و ان الراحل الیک قریب المسافه» (دعای ابوحمزه ثمالی) و پیمودن آن برای کسی بسیار سهل است که اراده سیر الیالله دارد.
ظرفیت نامتناهی انسان، در صورتیکه در راستای معرفت و عبودیت حق جریان یابد، شکوفا میشود و به دستیابی ایمان و عمل صالح میانجامد [۲] از آنسو، اگر این استعداد متعالی و نامحدود انسانی بهسطوح پست زندگی و هستی معطوف گردد، حیات دنیا شکل میگیرد. گفتنی است که انسان موضوع خلقت خداوند و با عظمتترین و نیرومندترین موجود جهان هستی است. چنانکه در قرآن آمده است که «اِنَّا عَرَضْنَا الْاَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْاِنْسانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»؛ ما آن امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس آنها از تحمل آن امتناع کردند و ترسیدند، و انسان آنرا حمل کرد؛ چون انسان ستمپیشه و جاهل بود و همه چیز برای رشد و تعالی او مسخر شده است. [۳] «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ اِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»[۴] اما نه برای اینکه انسان موضوع انسان باشد. در واقع انسان به معنای کامل کلمه مهمترین موضوع و تمام غایت خداوند است، جایز است این انسان نیز موضوع مهم خود را خداوند بداند و هدفش از بودن در دنیا، رسیدن به کمال و جاودانگی باشد. این کمال در حقیقت همان حقیقت جاودانه الهی است که ربط انسان بهخدا نیز دقیقاً به همینجا ختم میشود و از آغاز حرکت رو به نهایت سیر میکند و در سیر تکاملی خود روبه بارگاه ربوبی دارد و در این بین معاشقهای دوطرفه صورت گرفته است. این معادله زمانی زایل میشود که انسان فقط خود را ببیند و هدف از بودنش در این جهان را فقط «اینجهانی» و خود کامگی ببیند و کامجویی او از هر آنچه که برای تعالی او مسخر شده فقط پرکردن ظرفیت زمانی عمر خود باشد
روح معنوی
یکشنبه 98/11/06
هرچه انسان رشد كند و به مرحله بالاتري برسد، كمالطلبي او نيز بالاتر ميرود، لذا بچهها دوست دارند وسايل بازي شان از دوستانشان بيشتر و بهتر باشد، وقتي رشد بيشتري كردند، دوست دارند نسبت به ديگران داراي علم بيشتري باشند و همينطور در مراحل بالاتر دوست دارند موقعيت، ثروت و قدرت بيشتري نسبت به ديگران داشته باشند.
انسان؛ موجودی کمالطلب
آيا هرگونه پيشرفت و كمال خواهي مطلوب است يا خير؟ اكثريت انسانها به دنبال برتريهايي هستند كه به نحوي با ماديات ارتباط دارد. لذا مثلا افرادي كه داراي همت بالاتري هستند نهايتا به فكر تصرف و تسخير كرات و سيارههاي ديگر هستند كه همه آنها محدود در عالم ماده هستند.
انسان بقدري به دنبال كمال طلبي و پيشرفت است كه حتي اگر خود نتواند از نظر علم، ثروت، پست، مقام، سياست و… پيشرفت كند و امتيازاتي كسب نماید، دوست دارد يك نحوه ارتباطي با كساني برقرار كنند كه اين پيشرفتها را دارند.
انسان هرگز از پيشرفت در ماديات اشباع نميشود، بلکه تنها زماني اشباع ميشود كه به يك منبع قدرت و کمال بينهايت متصل شود. لذا چون خداوند اين كمال بينهايت را براي ما ميخواهد، اين ميل به كمال را در ما قرار داده است كه اشباع نميشود.
البته افراد معدودي مانند پيامبران بودهاند كه مردم را به سمت كمال بينهايت كه وراي ماديات است، فراخواندند و افتخار را نه در پيشرفتهاي مادي و ارتباط با قدرتمندان در امور مادي، بلكه در ارتباط باخداي متعال ميدانستند.
گاهي انسان حاضر است براي برقراري ارتباط و ديدار با فردي مشهور، قدرتمند يا مهم، مقدمات آن را فراهم كرده وحتي هزينههايي نيز پرداخت كند،اما انسان ميتواند بدون كوچكترين هزينهاي و در هر زمان و مكاني با بالاترين مقام و قدرت بينهايت ارتباط برقرار كند. اگر قرار است انسان به دنبال برتري نسبت به ديگران باشد، بايد سعي كند تا در ارتباط با خداوند متعال به دنبال رقابت و برتري باشد.
عزت آفرینی امام خمینی(ره)
بين ميلياردها انسان، افراد معدودي هستند كه با اتصال به اين قدرت بينهايت در دنيا توانستهاند تأثيرگذار باشند، امام از بدو تولد، امام و آيتالله نبود، بلكه طلبه سادهاي بود و درس ميخواند و بعد از اجتهاد و تدريس نيز، شايد حدود20 شاگرد داشت، در حالي كه خیلی از اساتيد، شاگردان بسيار بيشتري داشتند، اما در او يك اراده و همتي براي بندگي و اخلاص بود كه در مقام مسابقه با ديگران از همگان جلوتر بود وخداوند چيزي به او عطا كرد كه سبب افتخاري براي او شد و ما چنين افتخاري را در ديگران سراغ نداريم.
به بركت امام(ره) ميليونها انسان هدايت شده و كمال يافتهاند، ايشان در همين دنيا نيز عزتي مثال زدني براي كشور ايجاد كرد و به جائي رسيد كه امروز خاك مرقدش را براي تبرك ميبرند و بيجا هم نيست.
تعلقات مادی، مانع ارتباط با قدرت الهی
خدا در درون انسان استعدادي آفريده كه اگر از آن آگاه شود و درست بهرهبرداري كند، قابل محاسبه با اعداد و ارقام نيست، هركس به ميزان همت خود ميتواند از اين ظرفيت استفاده كند، اما به شرط اينكه اين ظرفيت را بشناسد و برتري ارتباط با خدا را بر امكانات مادي درك كند و همت كند تا از تعلقات مادي بكاهد تا جايي براي تعلقات معنوي پيدا شود.
همانگونه که تا زماني كه تعلق به اسباب بازيهاي بچه گانه وجود دارد، مسئله پست و مقام و مانند آنها مطرح نيست و انسان وقتي اهميت پست و مقام را درك ميكند كه کمي رشد كند و وارد مرحله بالاتري شود،ما تا در مرحله ماديات هستيم و رشد نکردهايم، اهميت ارتباط با قدرت الهي را نميفهميم مگر اينكه به مرحله بالاتري برويم و از تعلق به ماديات بكاهيم.
همه كمالات مادي كالبدي است كه روح آن، معنويت است و بدون اين روح، كاخ كمالات فرو ميريزد. لذا علم، تكنولوژي و ساير پيشرفتها، كالبدي بيجان است و تا روح معنوي در آن دميده نشود، ارزشي نخواهد داشت.