معنویت

معنویت از منظر قرآن کریم، چنان با جان و هستی آدمی آمیخته است که غفلت از آن، گویی با خدافراموشی گره خورده و نکته اینجا است که انسان با نسیان حق خود را از یاد برده و از دست می‌دهد. هدف از معنویت اسلامی و خدا‌محور دست‌یابی به نیروهای خارق‌العاده و تنها وضعیت‌های مطلوب روانی نیست، بلکه حقیقتی متعالی و فراتر از تمام نمودهای هستی را ارائه می‌دهد و به همه‌ هستی معنایی خاص می‌بخشد. باور به‌وجود حقیقی که دارای خیر مطلق و کمال نامحدود و سرچشمه‌ بی‌پایان رحمت و زیبایی و بی‌نیازی است، به هستی و حیات، شکوه و معنا می‌بخشد.
ویژگی معنویت اسلامی انسان‌باوری است. معنویت اسلامی انسان را شایسته و سزاوار رسیدن به قرب الهی می‌داند و او را بی‌واسطه در رابطه با خداوند، دارای استعداد خلافت الهی و تجلی اسماء و صفات الهی معرفی می‌کند. به‌همین جهت، راه به‌سوی خدا برای او بسیار نزدیک است. «و ان الراحل الیک قریب المسافه» (دعای ابوحمزه ثمالی) و پیمودن آن برای کسی بسیار سهل است که اراده‌ سیر الی‌الله دارد.
ظرفیت نامتناهی انسان، در صورتی‌که در راستای معرفت و عبودیت حق جریان یابد، شکوفا می‌شود و به دستیابی ایمان و عمل صالح می‌انجامد [۲] از آن‌سو، اگر این استعداد متعالی و نامحدود انسانی به‌سطوح پست زندگی و هستی معطوف گردد، حیات دنیا شکل می‌گیرد. گفتنی است که انسان موضوع خلقت خداوند و با عظمت‌ترین و نیرومندترین موجود جهان هستی است. چنانکه در قرآن آمده است که «اِنَّا عَرَضْنَا الْاَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْاِنْسانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»؛ ما آن امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، پس آنها از تحمل آن امتناع کردند و ترسیدند، و انسان آن‌را حمل کرد؛ چون انسان ستم‌پیشه و جاهل بود و همه چیز برای رشد و تعالی او مسخر شده است. [۳] «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ اِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»[۴] اما نه برای اینکه انسان موضوع انسان باشد. در واقع انسان به معنای کامل کلمه مهم‌ترین موضوع و تمام غایت خداوند است، جایز است این انسان نیز موضوع مهم خود را خداوند بداند و هدفش از بودن در دنیا، رسیدن به کمال و جاودانگی باشد. این کمال در حقیقت همان حقیقت جاودانه الهی است که ربط انسان به‌خدا نیز دقیقاً به همین‌جا ختم می‌شود و از آغاز حرکت رو به نهایت سیر می‌کند و در سیر تکاملی خود رو‌به بارگاه ربوبی دارد و در این بین معاشقه‌ای دوطرفه صورت گرفته است. این معادله زمانی زایل می‌شود که انسان فقط خود را ببیند و هدف از بودنش در این جهان را فقط «این‌جهانی» و خود کامگی ببیند و کامجویی او از هر آنچه که برای تعالی او مسخر شده فقط پر‌کردن ظرفیت زمانی عمر خود باشد

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.