معنویت حیاتی
رمعنویت اصیل متصل به وحی میگوید که ظرفیتهای انسانی باید به فعلیت برسد تا انسانیت و اسلامیت در بهترین شرایط جلوهگری کند و باعث شود که انسان با پرهیزکاری و تقوی در صلح و آرامش، عشق به حقیقت را تجربه کند و از خشونت چه با خود و چه با محیط پیرامونش پرهیز کند. «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».[۸] معنویت اصیل متصل به وحی، هنر زندگی متعالی را تحت تعلیمات خود آموزش میدهد. بهطوری که فرد پس از تجربه عمل بر طبق دستورات آن، به تکیهگاهی قدرتمند اتکا خواهد کرد و هرآنچه را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز میپسندد؛ زیرا این را باید دانست که هدف اصلی از نزول اسلام رسیدن به کمال است و دستورالعمل جاودانهشدن را همان ابتدا با نفخهای از خود «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[۹] بهوجود بشر هدیه میکند اما بشر برای رسیدن به اکسیر جاودانهشدن و رسیدن به حیات طیبه که همان معنویت متصل وحیانی است باید از خود بگذرد و با تزکیه و تهذیب نفس، خود را از قیود «اینجهانی» در عین اینکه در جهان زندگی میکند، برهاند که در اینصورت، هماهنگی موجود بین حقیقت و فعل انسانی و تفکر فرد مسلمان آوازی خوش را در محیط زندگی او میپراکند. اگر معنویت راهی است برای رسیدن بهخدا و تقرب به او، جز با عملکردن به دستورات خداوند ممکن نخواهد بود. «قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیم».[۱۰]
انسانیکه در جستوجوی معنویت است هرگز با خدا معامله مادی نمیکند. او برحسب محبت و عشقی که نسبت بهخدا دارد خود را وقف خدمت به او میکند. از اینرو، انگیزه و هدف او در ناهمواریها و ابتلائات زندگی کم رنگ نخواهد شد. نتیجه این نگاه «حیات طیبه» خواهد بود و طبق آیه قرآن «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»؛ هرکس، از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد.[۱۱]معنویت اصیل متصل به وحی میگوید که ظرفیتهای انسانی باید به فعلیت برسد تا انسانیت و اسلامیت در بهترین شرایط جلوهگری کند و باعث شود که انسان با پرهیزکاری و تقوی در صلح و آرامش، عشق به حقیقت را تجربه کند و از خشونت چه با خود و چه با محیط پیرامونش پرهیز کند. «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».[۸] معنویت اصیل متصل به وحی، هنر زندگی متعالی را تحت تعلیمات
خود آموزش میدهد. بهطوری که فرد پس از تجربه عمل بر طبق دستورات آن، به تکیهگاهی قدرتمند اتکا خواهد کرد و هرآنچه را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز میپسندد؛ زیرا این را باید دانست که هدف اصلی از نزول اسلام رسیدن به کمال است و دستورالعمل جاودانهشدن را همان ابتدا با نفخهای از خود «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»[۹] بهوجود بشر هدیه میکند اما بشر برای رسیدن به اکسیر جاودانهشدن و رسیدن به حیات طیبه که همان معنویت متصل وحیانی است باید از خود بگذرد و با تزکیه و تهذیب نفس، خود را از قیود «اینجهانی» در عین اینکه در جهان زندگی میکند، برهاند که در اینصورت، هماهنگی موجود بین حقیقت و فعل انسانی و تفکر فرد مسلمان آوازی خوش را در محیط زندگی او میپراکند. اگر معنویت راهی است برای رسیدن بهخدا و تقرب به او، جز با عملکردن به دستورات خداوند ممکن نخواهد بود. «قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیم».[۱۰]
انسانیکه در جستوجوی معنویت است هرگز با خدا معامله مادی نمیکند. او برحسب محبت و عشقی که نسبت بهخدا دارد خود را وقف خدمت به او میکند. از اینرو، انگیزه و هدف او در ناهمواریها و ابتلائات زندگی کم رنگ نخواهد شد. نتیجه این نگاه «حیات طیبه» خواهد بود و طبق آیه قرآن «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»؛ هرکس، از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد.[۱۱]
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط یا صاحب الزمان در 1398/11/06 ساعت 08:45:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |